کد خبر 300292
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۹

اگر به شما بگويند هم اكنون يك برگ كاغذ برداشته و هر آنچه را كه در رابطه با خصوصيات شخصيتي خود مي‌دانيد بنويسيد، به چه نكاتي اشاره مي‌كنيد؟ اينكه خوش قلبيد، مهربانيد، بعضي اوقات لجبازيد، اغلب اوقات درون‌گرا يا برون‌گرا هستيد. برخي از ما تمام سعي خود را به خرج مي‌دهيم و با استناد به گذشته خود و نقل قول‌هاي ديگران از ما چند سطري مي‌نويسيم، اما اين نوشته‌ها از چند خط بيشتر تجاوز نمي‌كند.

به گزارش مشرق، هر آنچه كه افراد از خود بيان مي‌كنند و مي‌دانند، مي‌تواند ارتباط مستقيمي با ميزان اعتماد به نفس آنها داشته باشد. روند شكل‌گيري اعتماد به نفس در ابراز وجود خود، باور داشتن خود، اطمينان به خود، احترام به خود يا حتي به ديگران اهميت زيادي دارد. بسياري از افراد با واژه اعتماد به نفس زياد روبه‌رو شده‌اند، اما قادر به تعريفي دقيق از آن نيستند.

با اينكه در جامعه كاربرد اين واژه زياد و شايد بسيار تكرارشونده بوده، اما متأسفانه در كاربرد صحيح و آموزش آن هنوز مشكلات فراواني ديده مي‌شود، كه براي بهبود كيفيت آن راه طولاني در پيش داريم. هنوز هم هستند افرادي كه براي كسب اعتماد به نفس متعادل و ساختن يك شخصيت بهنجار و ايده‌آل به آگاهي لازم دست پيدا نكرده‌اند.

وقتي ما در تعريف و شناخت خود با مشكل روبه‌رو هستيم، چگونه انتظار داريم كه كودكانمان را به شيوه‌اي صحيح تربيت كنيم، بنابراين ضرورت دارد كه ما به شناختي در اين باره برسيم.

نوزاد يك ماهه اعتماد به نفس نداشت شير نمي‌مكيد

هر موجودي كه افتخار زيستن به او داده مي‌شود، خداوند اعتماد به نفس را هم به او هديه مي‌دهد. اين هديه يكي از بزرگ‌ترين و با ارزش‌ترين نعمت‌هاي خداوند است. نعمتي كه بايد از آن مراقبت و براي بهبود آن تلاش كرد.

هر كس در انجام دادن و دست زدن به هر كاري با تكيه بر اعتماد به نفس خود به طرف جلو قدم مي‌گذارد، كه البته در گذر از راه پر پيچ و خم زندگي ممكن است اعتماد به نفس او پايين بيايد، اما دوباره با توكل به خداوند مي‌تواند شكافي كه بر اعتماد به نفسش افتاده رفو كند.

دكتر محمد مجد، روانپزشك در كتاب «روند شكل‌گيري اعتماد به نفس»، مي‌گويد: ميزان احترام و ارزشي كه هر فرد براي خود قائل است و ميزان اعتمادي كه به خود و توانايي‌ها و باورهاي خود دارد، اعتماد به نفس ناميده مي‌شود. اگر به يك نوزاد يك ماهه هم نگاه كنيم، مي‌بينيم كه او هم از نعمت اعتماد به نفس برخوردار است.

او توان اين را دارد كه سرش را روي سينه مادرش بگذارد و با مكيدن، شير بخورد، اما وقتي بزرگ‌تر مي‌شود، خجالت مي‌كشد و با شرم به مادر نگاه مي‌كند. در واقع اگر اعتماد به نفس در دوران نوزادي وجود نداشت، فرزند هيچ گاه از سينه مادر شير نمي‌گرفت و اين يكي از معجزات خداوند است.

زبان كودك، انگشتان و چشم اوست ترجمه‌اش كنيد

ديدن واقعيت‌هاي زندگي خود و قبول شرايطي كه در آن قرار گرفته‌ايم، نشان‌دهنده اعتماد به‌ نفس متعادل ماست. اگر بپذيريم كه خانواده من فلان شرايط مالي را دارد، از لحاظ تحصيلات و فرهنگ در فلان طبقه اجتماعي قرار مي‌گيريم، ديگر با خويشتن به جنگ نمي‌نشينيم، مدام از نداشته‌هايمان گله‌مند نيستيم. افرادي كه اعتماد به نفس پايين دارند، در انتخاب تصميم‌هاي خود تعلل مي‌ورزند، از شكست مي‌ترسند، در دوستيابي به مشكل برخورد مي‌كنند و حرف دلشان را به راحتي بر زبان نمي‌آورند.

از ديدگاه دكتر محمد مجد در اين كتاب، شكل‌گيري اعتماد به نفس بر پايه شش ستون استوار مي‌شود. «خودتواني» اولين گام در رسيدن به اين امر مهم است. خودتواني، خود را كم‌كم از دوران نوزادي نشان مي‌دهد.

توانايي نوزاد در پيدا كردن سينه مادر، ارتباط چشمي كه هنگام خوردن شير با مادر برقرار مي‌كند، بغل كردن مادر و لمس شانه‌هاي او، همه از توانايي او سرچشمه مي‌گيرد، ولي متأسفانه ما آدم‌هاي بزرگسال اين توانايي‌ها را كوچك مي‌انگاريم و توجه زيادي به آن نشان نمي‌دهيم. اين توانايي‌هاي كوچك بعدها متكامل‌تر مي‌شود و به صحبت كردن و راه رفتن و نظاير آن مبدل مي‌شود. بنابراين نوزاداني كه «خودتوانايي بالايي» دارند، در آينده اعتماد به نفس بالايي را دارا خواهند بود.

اما وظيفه والدين در برابر اين خودتواني كودك چيست؟ برخي از ما والدين، بدون هيچ گونه توجهي از كنار اين همه توانايي مي‌گذريم. اگر كودك با انگشتان كوچك خود دست شما را مي‌فشارد، بدين معنا است كه پدر دوستت دارم. ما بايد به عاطفه او پاسخ مثبت بدهيم. ما هم انگشت او را مي‌گيريم و نگاه محبت آميز به او هديه مي‌دهيم.

اگركودك از سينه مادر شير مي‌خورد به او نگاه كنيد، لبخند بزنيد و دستان او را لمس كنيد، نه اينكه صرفاً يك وظيفه‌اي را از سر بگذرانيد. پاسخگويي به احساسات و رفتارهاي زيباي كودك مي‌تواند به شكل‌گيري اعتماد به نفس بهنجار كمك كند.

صادقانه به كودك لب شكري بگوييد بايد صبر كني

اما «خودآگاهي» عامل مهم ديگري است، كه در پيدايش اعتماد به نفس، نقش مهمي بازي مي‌كند. كودك از همان لحظه كه خود را درك مي‌كند، به تفاوت خود با ديگران و آنچه در اطرافش مي‌گذرد پي مي‌برد.

در اين صورت اگر كودك توانايي مناسبي براي هماهنگ شدن با محيط اطرافش داشته باشد، مي‌تواند زندگي راحتي را ادامه دهد. اما برخي كودكان هستند كه متوجه نقايصي در توانايي‌هاي خود با ديگران مي‌شوند، كه بايد با آن كنار بيايند. رسيدن به خودآگاهي و كشف خود، نيازمند تشويق و حمايت والدين است.

گاهي ما به سن 30 سالگي مي‌رسيم، اما هنوز در تعريف از خود مشكل داريم. كودك ياد مي‌گيرد كه دست به آزمايش و خطا بزند، براي كارهاي مثبتش او را تشويق كنيم. او ياد مي‌گيرد كه اگر فلان كار را انجام دهم، مادر به من لبخند مي‌زند. اگر كودك ناتوانايي جسمي دارد، او را نسبت به واقعيت‌هايي كه در پيش رو دارد، آگاه كنيد.

در اين رابطه دكتر مجد به مثالي اشاره مي‌كند: به كودك سه يا چهار ساله مي‌گوييم، تو لب شكري هستي، در سن 18 سالگي مي‌توان آن را جراحي كرد. اين اشكال رفع شدني است. مي‌پرسد نمي‌شود زودتر خوبش كرد؟ مي‌گوييم امكان پزشكي اجازه نمي‌دهد. مي‌گويد: غصه مي‌خورم. مي‌گوييم: نيازي به غصه خوردن نيست، چون غصه خوردن چيزي را حل نمي‌كند و ما مي‌توانيم مشكل تو را در زمان خود اصلاح كنيم، بايد صبر كني. پيام بهبودي و امكان اصلاح براي بچه‌ها خيلي مهم است. اگر كودك ما نتواند با مشكلات خود به سازش برسد در اعتماد به نفس او خلل ايجاد خواهد شد. يادمان باشد، همه ما قدرت اين را داريم كه با مشكلات خود، خو بگيريم و به آنها عادت كنيم، همان طور كه به از دست دادن عزيزانمان عادت مي‌كنيم.

خودبازشناسي كودك سه ساله را جدي بگيريد

كودك از حدود سه سالگي به «خودبازشناسي» مي‌رسد. اينكه سليقه و اميال خاص خودش را دارد و نبايد خواسته خودمان را به زور به آنها تحميل كنيم. كودك دوست دارد خودش كفش مناسب خود را انتخاب كند، خودش با قاشق غذا بخورد و خودش هزاران تجربه ديگر را بياموزد. تا جايي كه از حد خارج نشود به خواسته‌هاي او احترام بگذاريد.

در مرحله بعد انسان به «خودباوري» مي‌رسد. اينكه من عضوي از اين جامعه هستم، خانواده و دوستانم به من احترام مي‌گذارند، پدر و مادرم مايحتاج مرا آماده مي‌سازند و اينكه من داراي توانايي و ناتوانايي‌هايي هستم. در جامعه ما يك روند معيوبي كه در حال گسترش است، وابسته كردن كودكان است، به طوري كه اين وابستگي به دوران بزرگسالي هم كشيده مي‌شود.

مثلاً هر وقت كه كودكمان خواسته تكاليفش را به تنهايي حل كند، هميشه پدر يا مادر بالاي سرش بوده‌اند و او را همراهي كرده‌اند، هر وقت خواسته به تنهايي خريد كند مادر دست او را گرفته، پدر هميشه لباس‌هاي او را مرتب كرده، نتيجه چنين محبت‌هاي بيجا و بي‌اساسي چيزي جز اين نخواهد بود كه او به ديگران وابسته شود. كودك ما خودباوري را از دست مي‌دهد و اگر در آينده انگ بي‌عرضه بودن بر او زده شود، كم‌كم مي‌پذيرد كه هيچ كاري از او بر نخواهد آمد بنابراين اعتماد به نفس خود را از دست خواهد داد.

وقتي پدر با افتخار به پسرش مي‌گويد گوساله!

«خوداحترامي» يكي ديگر از پايه‌هاي اساسي رشد اعتماد به نفس در افراد است. زماني ما به خودمان و ديگران احترام مي‌گذاريم كه اين خصلت را از كودكي به ما آموخته باشند.

زماني كه كودك خود را با احترام صدا مي‌زنيد و پسوند خانم يا آقا را به نامش اضافه مي‌كنيد، وقتي براي خوردن غذا منتظر او مي‌مانيد و در سر سفره جايي براي او باز مي‌كنيد، احترام به خود و ديگران را به او مي‌آموزيد. دكتر محمد مجد اين مسئله را در كتاب خود اينگونه بيان مي‌كند: زماني بود كه پدر به مادر مي‌گفت: خانم! و مادر به پدر مي‌گفت: آقا! يا حاج‌آقا! همه براي هم احترام قائل بودند.

اين روزها مد شده كه مي‌گوييم مامي، پاپي، فاطي يا ضمير اشاره به اجسام را به كار مي‌بريم. مي‌گوييم، اين گفت، آن اين حرف را زد، حتي متأسفانه با زبان فحش با يكديگر صحبت مي‌كنند، مثلاً پدري، پسرش را با افتخار گوساله صدا مي‌زند. با اين تفاسير چه انتظاري مي‌توان داشت كه فرزند من در آينده به ديگران هم احترام بگذارد و اعتماد به نفس بالايي داشته باشد. كودك در پنج - شش سالگي شروع به «خودبياني» مي‌كند.

او دوست دارد احساسات و تجربه‌هايي را كه كسب كرده با شما در ميان بگذارد و آنها را بيان كند. در اين بين برخي والدين به آنها توجه نشان داده و نه تنها با چشم خود بلكه با تمام وجود خود به صحبت‌هاي دلبندشان گوش مي‌دهند اما برخي والدين به محض سخنراني بچه نه تنها هيچ تمايلي از خود نشان نمي‌دهند، بلكه با آنها بسيار تند و نازيبا سخن مي‌گويند.

مثلاً: «بچه حالا برو كنار من كار دارم. چقدر تو حرف مي‌زني؟!» يا: «سرم گيج رفت از اين همه پرگويي، تو كار نداري مدام حرف مي‌زني؟» در حالي كه با يك روش تربيتي صحيح و آگاهانه مي‌توان اعتماد به نفس متعادلي را در كودكان به وجود آورد. كودكاني كه در بزرگسالي قادر به انجام دادن كارهايي هستند كه آنها را در حد توانايي‌هاي خود ارزيابي مي‌كنند و اگر خارج از توان آنها باشد با گفتن يك نه قاطعانه آن را نمي‌پذيرند.

آنچه از جهيزيه و مهريه براي فرزندانمان واجب‌تر است

اينكه چرا مردم از تشويق كردن يكديگر احساس بدي دارند و در عوض از تحقير كردن يكديگر لذت مي‌برند، جاي سؤال دارد. اين مسئله مخصوصاً براي زوجين از اهميت قابل توجهي برخوردار است. وقتي همسر خود را براي درست انجام دادن كارها يا برعهده گرفتن مسئوليت‌هايش تشويق مي‌كنيد، در واقع حرمت نفس را به او هديه مي‌دهيد. اينكه او فرد ارزشمندي در زندگي شما محسوب مي‌شود، نه اينكه صرفاً يك آدم مكانيكي كه از صبح تا شب كار كند، براي گذران زندگي. اما اين تشويق‌ها فوق‌العاده كمرنگ است.‌

اي كاش خانواده‌ها بيشتر از آن كه نگران مهريه سنگين و جهيزيه آن چناني و خانه در كدام منطقه شهر باشند، نگران نوع ارتباط دخترشان با پسر يا رفتار پسرشان با دختر بودند. اينكه آيا فرزندشان اين مهارت را آموخته كه وقتي همسرش به يكي از وظايف خود عمل مي‌كند، از او قدرداني كند، وقتي شوهرش از سر كار مي‌آيد به او خوشاآمدگويي كند و از او استقبال گرمي به عمل آورد. آيا پسر ياد گرفته كه گاهي او نيز خانه را تميز كند و از دستپخت همسرش قدرداني كند. همه اينها مي‌تواند به بالا رفتن اعتماد به نفس همسرمان كمك كند. اما برخي از ما فقط ياد گرفته‌ايم كه زبان به انتقاد يكديگر باز كنيم و زيبايي‌هاي همديگر را نبينيم.


مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.

منبع: جوان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس